پیش از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در امور بینالمللی نقش اصلی و تعیینکننده داشت. برای مبارزه با تهدیدات مربوط به صلح و امنیت جهانی، قدرتهای حاکم اروپایی و سایر کشورها دنبالهرو ایالات متحده بودند. اما از زمان تصدی ریاست جمهوری توسط ترامپ، این معادله تغییر کردهاست.
اگرچه ایالات متحده نقش یک داور کاملاٌ بیطرف را بازی نمیکرد، اما برای حل قضایا، در حد امکان تلاشهایی جدی انجام میگرفت. اکنون به نظر میرسد که سیاست خارجی آمریکا یک طرح غیرجدی و خندهدار است که در آن، رئیس جمهوری ترامپ، از سیاست خارجی برای دستیابی به اهداف شخصی و سیاسی خود استفاده میکند.
متحدان اروپایی ایالات متحده نگران نحوه کار و چگونگی گسترش روابط با این رئیس جمهوری غیرقابل اعتمادند. زیرا مهمترین مشکل برای آنان، متوقف کردن نفوذ روزافزون روسیه است.دومین مسئله جدی، تقویت اتحادیه دفاعی آمریکا و اروپا (ناتو) است؛ به ویژه که ترامپ از کاهش چشمگیر بودجه کشورش (در آن زمینه) خبر داده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
متحدان اروپایی احساس میکنند که آمریکای تحت ریاست جمهوری ترامپ، در حال بازگشت به سیاست انزواگرایی قرن گذشته است و این امر باعث شده است که آنان به فکر متحدان جدید دفاعی باشند. به همین دلیل، امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، پرسشهای قابل تأملی را درباره آینده ناتو مطرح کرده است. از نظر وی، ناتو به سمت «فروپاشی ذهنی» در حرکت است و اروپا نمیتواند برای امنیت خود، به آمریکا اعتماد کند.
در پیوند با این نگرانی، رهبران کشورهای اروپایی به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده چشم دوختهاند. احتمال تکیه زدن مجدد ترامپ بر اریکه قدرت، مطمئنا بر توافقنامههای دفاعی موجود تأثیرات منفی جدی خواهد گذاشت و امکان دارد که موافقتنامههای دفاعی جدیدی ظهور کند که میتواند باعث تهدید هرچه بیشتر صلح جهانی شود. آگاهان امور بر این باورند که با پیروزی ترامپ، نفوذ سیاسی و دفاعی رئیس جمهوری روسیه، ولادیمیر پوتین، در اروپا و سایر نقاط جهان افزایش خواهد یافت.
مسکو به دلیل سیاست خارجی غیرمنطقی و توخالی رئیس جمهوری ترامپ، اعمال نفوذ سیاسیاش را در منطقه آغاز کرده است. (در پی) اشغال کریمه در سال ۲۰۱۴، مداخله نظامی در شرق اوکراین، به نظر میرسید که روسیه زیر بار تحریمهای اروپا، کشوری منزوی و منفور در جهان است. تمامی رهبران اروپایی یکصدا سیاستهای رئیس جمهوری پوتین را شدیداً مورد انتقاد قرار دادند و اعتقاد داشتند که میتوان تحت آن فشار، وی را به تغییر نگرش بینالمللی خود واداشت. رئیس جمهوری اوباما نیز در آن موقع، با بیان این که روسیه زمانی یک قدرت بزرگ جهانی بود و اکنون به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است، سیاستهای روسیه را مردود شمرد.
اما با روی کار آمدن دولت ترامپ، اوضاع به طرز چشمگیری تغییر کرده است. ترامپ از دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قلباً سپاسگزار است. او احتمالاً در انتخابات ۲۰۲۰ نیز چشم به راه همان نوع کمک است و به همین دلیل، در پیوند با روسیه و پوتین، نگرشی خوشبینانه دارد. پوتین هم از این شرایط مساعد، و نیز عدم تمایل ترامپ به روابط بینالمللی و نگرشهای ناسنجیدهاش نسبت به صلح جهانی، سود فراوانی برد و در حال حاضر به شکلی تهاجمی در پی اعمال نفوذ جهانی روسیه است، و موفقیتهای قابل ملاحظهای هم در این خصوص داشته است.
پوتین با موفقیت تمام در انتخابات ایالات متحده دخالت کرد. او در تلاش است تا نقش سیاسی و دفاعی روسیه را در افریقا و آمریکای لاتین افزایش دهد که این امر از مجمع اخیر روسیه – افریقا که در شهر سوچی برگزار شده بود، کاملاً مشهود است. او همچنین میکوشد تا از اختلافات موجود در اروپا سود ببرد.
در خاورمیانه، بزرگترین تغییر در نفوذ و رسوخ روسیه به وجود آمده است. چهار سال پیش، مسکو عملیات نظامیای را آغاز کرد و در نتیجه آن سیاست تهاجمی، نقش کلیدی آمریکا را در خاورمیانه کمرنگ کرد و خود به عنوان یک بازیگر مقتدر در منطقه عرض اندام کرد. چند هفته پیش، پوتین طی تماس تلفنی با رئیس جمهوری ترکیه، از او برای سفری به مسکو دعوت بهعمل آورد. وی در مورد مسایل امنیتی منطقه با نخست وزیر اسرائیل نیز گفتوگو کرد و در کنار آن، سفرهای موفقیتآمیزی نیز به کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی انجام داد.
برای اولین بار طی هشت سال اخیر، پوتین در ماه سپتامبر به بازدید پُردستاوردی از تهران دست یافت. این کارزار دیپلماتیک، نشانهای از نفوذ فزاینده پوتین در خاورمیانه است، در حالی که ترامپ نه تنها در این زمینه ساکت است، بلکه میکوشد تا نقش ایالات متحده در منطقه را بیشتر کاهش دهد.
روسیه اکنون میتواند از بسیاری جهات، از وضعیت فعلی سوریه و خروج آمریکا از آن کشور سود ببرد. روسیه بهطور کامل از دولت رئیس جمهوری بشار اسد حمایت میکند، و بر آن مبنا، تحکیم کنترل مناطق هر چه بیشتری از خاک سوریه به دست حکومت بشار اسد، بیشتر به سود روسیه خواهد بود. آمریکا با ترک حمایت از کُردها، اکنون اعتبارش را در منطقه از دست داده است و دوست غیرقابل اعتماد بهشمار میرود.
این وضعیت، فرصتی عالی برای روسیه فراهم کرده است. اکنون مسکو میتواند کشورهای منطقه را متقاعد کند که تنها روسیه قادر به تأمین صلح و آرامش در منطقه است و بس، و همچنین، میتواند نقش یک میانجی موفق را در قضایای موجود ایفا کند. نیروهای نظامی روسیه در حال حاضر مأمور نظارت بر خط تماس سوریه و ترکیهاند، و پیام واضح این امر است که اگر خواهان برقراری صلح در خاورمیانه هستید، با روسیه در تماس باشید.
روسیه همچنین تلاش دارد تا اتحاد کشورهای اروپای غربی، به ویژه ناتو و اتحادیه اروپا را تضعیف کند و نقش مهمی در دامن زدن به اختلافات سیاسی و دفاعی کشورهای مختلف اروپایی ادا میکند. در همین راستا، روسیه در تعمیق اختلاف نظر میان ترکیه و ناتو در قضایای سوریه، دیپلماسی ماهرانهای انجام داده است و برای تقویت بیشتر این اختلافات، قرارداد تهیه سیستمهای S-400برای دفاع هوایی ترکیه را با آن کشور به امضا رسانده است. گفتنی است که چنین سیستم دفاعیای، به ایران نیز وعده داده شده است.
این وضعیت و عقبنشینی آمریکا (از قضایای خاورمیانه) در زمان هِنری کیسینجر، قابل تصور نبود. به نظر میرسد که ایالات متحده راهش را گم کرده است، در حالی که دیپلماسی روسیه کامیابانه به پیش میرود. روسیه در حال بروز به عنوان یک میانجی جهانی و ناظم امور است، و هیچ قدرت جهانی و منطقهای نمیتواند جلو نفوذ روزافزون آن را بگیرد. روابط سرد ایالات متحده با اتحادیه اروپا نیز در برجسته شدن نقش مسکو در سطح بینالمللی قابل تامل است؛ به ویژه که روسیه از این وضعیت در خاورمیانه بهره زیادی برده است.
با آن که فرصت موجود، مزایای خود را دارد، اما این نفوذ فزاینده، میتواند در آینده برای روسیه گران تمام شود. روسیه در حال حاضر، قدرت بزرگ اقتصادی نیست. لذا، این مسئولیتها و هزینههای روبهرشد منطقهای و بینالمللی، میتواند آسیب شدیدی به اقتصاد روسیه برساند. در این زمینه، میبایست روزهای آخر «اتحاد جماهیر شوروی» را به یاد داشته باشند.
همچنین، باید به خاطر سپرده شود که خاورمیانه خاصیت رعد و برق را دارد. این منطقه با دیوارهای بیاعتمادی و نفرت تقسیم شده است. روسیه میتواند نقش یک میانجی را ایفا کند، اما برپایی صلح و ایجاد توازن دیپلماتیک در این منطقه پیچیده، امری است دشوار.
*عاقل ندیم، دیپلمات و سفیر سابق پاکستان در اندونزی است.
© IndependentUrdu